در مورد اصطلاحات و واژه های که در قالی بافی مورد استفاده قرار می گرفت تا حدودی توضیح دادیم. افرادی که به این هنر اصیل ایرانی علاقمند هستند و دوست دارند آن را یاد بگیرند در درجه اول باید به دنبال واژه شناسی قالی بافی باشند.(اصطلاحات قالی بافی) واژه شناسی نه تنها در قالی بافی که در همه هنر ها و حرفه ها از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است و تا وقتی این واژه ها شناخته و فهم نشوند یادگیری هنر و حرفه مورد نظر هم به صورت کامل اتفاق نمی افتد.
اینکه واژه ها در قالی بافی چه تاریخچه ای دارند واقعا زمان دقیق آن مشخص نیست و این اصطلاحات نسل به نسل و سینه به سینه از منتقل شده است. اما آنچه که می توان به آن مطمئن بود، استفاده این واژ ها توسط گذشتگان بوده که با اندکی تغییر اکنون در اختیار قالی بافان امروزی قرار گرفته است. وتره شناسی در قالی بافی چیزی جدا از تاریخچه هنر فرش بافی نیست. برای همین به نظر می رسد از همان زمان که بافت فرش و گلیم آغاز گردید این اصطلاحات هم مورد استفاده قرار می گرفت. در ادامه به برخی دیگر از این اصطلاحات اشاره می کنیم:
واژه شناسی قالی بافی
گره زدن : وقتی خامه های پشمی و یا ابریشمی به دور چله های فرش تابیده شوند اصلاحا به این کار گره زدن گفته می شود. گره زدن یکی از مهمترین مراحل بافت فرش است.
ذرع : از زمان های بسیار قدیم و از همان زمان که به تاریخچه قالی بر می گردد، برای اندازه گیری فرش از واحد ذرع استفاده می کردند.(واژه های مورد استفاده در قالی بافی) در محل ها و مناطقی که فرش در میان اقوام فارس زبان بافته می شود هر ذرع معادل 104 سانتی متر در نظر گرفته شده و در شهرهای کرمان این مقدار صدو هشت سانتی متر و در شهرهای ترک نیشن یا آذری صد و دوازده سانتی متر معادل یک ذرع است.
چارک : به یک چهارم ذرع چارک می گویند. چارک هم در شهرهای فارس زبان و ترک زبان متفاوت در نظر گرفته می شود، به طوری که در شهرهای فارس زبان معادل بیست و شش سانتی متر در نظر گرفته شده و در شهرهای تذری نشین و ترک زبان معادل هفت سانتی متر است.
این موضوع دقیقا به تاریخچه واژه ها در قالی بافی و تاریخچه فرش بافی و واژه شناسی قالی در ایران باز می گردد و از همان به همین شیوه اندازه گیری فرش صورت می گرفته است. مقیاس و یا واحد اندازه گیری فرش با سایر بافته ها و منسوجات متفاوت است.
